عصر یکی از روزهای آخر سال بود که برای خرید اومدم سر کوچه. مردی با پسر هفت هشت سالش از ماشین پیاده شد. پیکان سفیدی داشت رد میشد. پسر آستین پدرش رو کشید و گفت: بابا نگاه کن، حاج آقاست و برای راننده پیکان دست تکون داد. کمی جلوتر، راهنمای پیکان روشن شد و پارک کرد...
نویسنده: مهدی میرعظیمی
سایت های ما:
www.ketabeyek.com
www.radioyek.org
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است