با خودم فکر کردم که بعد از انجام کار سراغ کَلاِبرام میآیم و بالاخره با شوخی و گفتوگو لبخند را بر لبش مینشانم. یکی دو ساعت بعد کار تمام شد و من هم کَلاِبرام را فراموش کردم و از اداره خارج شدم. فردای آنروز یکی از همکاران تماس گرفت و گفت: «خبر داری که کَلاِبرام دیروز عصر خودکشی کرده؟»
نویسنده: مهدی میرعظیمی
سایت های ما:
www.ketabeyek.com
www.radioyek.org
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است