ه کسی باور میکرد من واقعاً تصمیم گرفته باشم دیگر دروغ نگویم و وقتی امین بپرسد چرا در این مدت این همه دربارۀ فرهاد به او دروغ گفتهام و فرهاد روز قیامت روی پل صراط جلویم را خواهد گرفت، به جای اینکه باز هم دروغ بگویم، با شوخی موضوع را منحرف کنم و بگویم هر کس جلویم را بگیرد او را از بالای پل هُل میدهم؟!
مهرداد صدقی
روای : عاطفه آقایی نژاد
اولین نفر کامنت بزار
کتاب راه هنرمند یک راهنما...
حرخیزی نهتنها در این روزگار پرمشغله حائز اهمیت...
...
در آغاز هر روزه و در ادامه هرازگاهی، که ضمن آنه...
زندگی بدون روزهای بد نمی شود, بدون روزهای اشک و...
کسی که در برابر بتهوون، باخ و موتزارات، فروتنان...
زندگی مشترک را نمی توان یک بار به خطر انداخت و ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است