• 1 سال پیش

  • 62

  • 49:49

خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست ۰۷۵

رواق / Ravaq
0
توضیحات

«««««می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۰۷۵

فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان


خواب آن نرگس فتان تو بی چيزی نيست

تاب آن زلف پريشان تو بی چيزی نيست

از لبت شير روان بود که من می‌گفتم

اين شکر گرد نمکدان تو بی چيزی نيست

جان درازی تو بادا که يقين می‌دانم

در کمان ناوک مژگان تو بی چيزی نيست


(چشمه‌ی آب حیات است دهانت اما

زیر لب چاه زنخدان تو بی چیزی نیست)

مبتلایی به غم محنت و اندوه فراق

ای دل اين ناله و افغان تو بی چيزی نيست

دوش باد از سر کويش به گلستان بگذشت

ای گل اين چاک گريبان تو بی چيزی نيست

درد عشق ار چه دل از خلق نهان می‌دارد

حافظ اين ديده‌ی گريان تو بی چيزی نيست



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها