• 1 سال پیش

  • 66

  • 01:00:01

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت ۰۸۵

رواق / Ravaq
0
توضیحات

«««««می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۰۸۵

فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان


شربتی از لب لعلش نچشيديم و برفت

روی مه‌پيکر او سير نديديم و برفت


گويی از صحبت ما نيک به تنگ آمده بود

بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت


بس که ما فاتحه و حرز يمانی خوانديم

وز پی‌اش سوره اخلاص دميديم و برفت


عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد

(عشوه می‌داد که از کوی ملامت نرویم)

ديدی آخر که چنين عشوه خريديم و برفت


شد چمان در چمن حسن و لطافت ليکن (وانگه)

در گلستان وصالش (جمالش) نچميديم و برفت


همچو حافظ همه شب ناله و زاری کرديم

کای دريغا به وداعش نرسيديم و برفت



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها