بیست سال به سبک خودم سعی کردم زندگی کنم و هیچ حرفی رو به ذهنم و وجودم راه ندم . اخرش به بن بست تنهایی زندگی نباتی رسیدم که هیچ حس خوبی توش نمونده . داشتم توی این حال و هوای سنگین تاریکی دست و پنجه نرم میکردم که یهویی پیدات شد. به خودم گفتم دلم میخاد به سبک این شازده کوچولو زندگی کنم. دقیقا با همون جزییات و موشکافی خودت که خود خود خودت هستی دلم میخاد زندگی کنم. اصلا بحث تغییر و این حرفا نیستا ، بحث اینه از روی دلم میخام این کارها رو انجام بدم. تا اینجا که سه فصل از سال به این جذابی گذشته، توی ناخوداگاهم ، حتی توی خابم بارها شده که بهم میگه، اگه اینکارو نکنم به خودم خیانت بزرگی میکنم که تا اخر عمرم حسرتش ور دلم میمونه ولی اگه انجامش که بدم تا اخر عمرم از انتخابم ، همیشه نیشم باز میمونه و همین نیش باز باعث میشه ، نیش شازده کوچولوم باز بمونه و این رفت و برگشت قلب جفتمون رو همیشه همیشه ، هنیشه هنیشه روشن نگه میداره.
اولین نفر کامنت بزار
همیشه به حواس پنجگانه فقط به عنوان مطال...
هشتم مارس
روز زن...
خاطره سازی بخایم نخایم اتفاق میوفته
دلت غافلگیری میخاست آیا
...
انگیزه
شاید فقط ...
هرچی پیش بیاد اصلن مهم نیس...من هستم
هنوزم اندازه ی قبل دوستت دارم<...
وقتی یه دختر مستقل ، پرقدرت ، از لحاظ ف...
چطوری میشه یه نفر هر اخلاقی که داره برا...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است