• 3 سال پیش

  • 2

  • 21:23

📜 آری، پچ پچه‏ ها می‏ پیچند

تاریخ نگاری شکست خوردگان
0
توضیحات

اما وقتی در عین حال قدرتمند این‏قدر بزرگ می‌شود که دستش اندازه‌ یک جرثقیل شده، امکاناتی هم دارد. او دیگر آنقدر بالاست که نمی‌تواند برخی صداها را بشنود. به این خاطر صدا و تنی به وجود می آید که به گوش دست جرثقیلی نرسد؛ پچ‌ پچه‌ها. امکانی که آگاه است. امکانی که عقلش زایل نشده، منطقی است، صورت‏بندی می‌کند اما مجبوراست آرام صحبت کند. به بلندترین حالت ممکن آرام بگوید. اما پچ پچه‌ها بالا می‌گیرد. ارتباط پچ‌پچه ای زیاد می‌شود. ارتباط پچ پچه‌ای هست حتی اگر به گوش ما نرسد. تاریخ و بودنی دیگر، وجود دارد. هرچند که یکی آنقدر بزرگ است که از صدها کیلومتر دورتر فقط اوست که به چشم می‌آید. اما وجودهای دیگری هم هستند. در دوران شکست، در دوران پیروزیِ دست جرثقیلی‌های تاریخ، پچ پچه‌ها به وجود آمده‌اند. پچ پچه‏ها می‌پیچند. پچ پچه‌ها در خیال خام نیستند و فهمیده‌اند شکست خورده‌اند. اما دم فرو نبسته‌اند. با بلندترین صدای آرام حرف می‌زنند پچ پچه‌ها.

📝 متن و روایت: جاوید معظمی

#تاریخنگاری_شکست_خوردگان  #پادکست #والتر_بنیامین #آگراندیسمان #آنتونیونی #هذیان_جمعی



با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads