تو با من میدویی
توی زندگیم خیلی تک روی کردم اخرش هم به بی معنی ترین زمان زندگیم رسیدم. دقیقا توی نقطه اوج بی محتوایی و بی معنایی زندگی رسیده بودم که پیدات شد.
خیلی وقت بود همه چی تعطیل کرده بودم. اما وقتی تورو دیدم دلم میخاست باهات بدوام. دلم میخاست خودمو بهت برسونم ، اخه سرعت یادگیریت قشنگ همونطوری بود که باید میبود. ازین دقیق تر دیگه چی میخاستم از زندگی. با طنازی و عشوه گری بهم یاد میدادی . با خط کش جذابت. یه خط کش زیبا و دقیق و منظم که همه چیو باهاش میسنجیدی. اون خط کش هی شکلش خوشگلتر میشد. من دلم میخاست با همه زوایایی که داری همسو و هم زاویه بشم. نوع نگاهت به دنیای، سرعتت برای زندگی کردن، ماشالا همه فن حریفی خو، نمیشد به اهستگی این کارو انجام بدم. الان خیلی هم راضیم که این شکلی هستی و منم هنوزم دلم میخاد باهات بدوام مروارید زندگیم. همین فرمون که میری عالیه
میخامت
اولین نفر کامنت بزار
زندگی دو نفره از راه دور
توی تعریف معنای ...
همه ی این اتفاقات ، فکرا ، رویاها ، همش فقط با ...
دو روز تموم همش هندونه
یه مهر تایید دیگه ...
مهم اینه حال تو خوب باشه
این فقط یه جمله ...
توی زندگیم خیلی تلفنی حرف زدم ولی هیچ وقت...
هیچوقت تصویر سازی برای اینده برام جذاب نبود ، م...
ادم هرچقدر هم بگه من تنهایی میتونم زندگی کنم و ...
دوپامین
نمیدونم ...
انگیزه توی ما ادما دو مدل داره اولیش هر...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است