آسمان به تماشای غروب خورشید نشسته بود. او نامه وزیر را در دست می فشرد. اندوهی که به دل داشت، گویی بر وزن قدمهایش میافزود. رهسپار زندان بود. وزیر معتصم نوشته بود: «به او بگو از کسی که یک شبه او را برد و بازگرداند، نجات بطلبد!». اما به زندان که رسید...
مصادف با ایام شهادت حضرت جواد الائمه علیه السلام، پادکست ابنا را بشنوید.
اولین نفر کامنت بزار
ایمانی مبتنی بر امن الهی از واژگان آغاز میشود؛...
و این دختر طاهره حمیدة رضیة مرضیة، منتهای سلسله...
شمار شیعیان در حال افزایش بود. اما نه فقط در مد...
گفتم: و شما، ای سَرورم! شما جانشین رسولاللهای...
وحشی پیش خودش فکر میکرد: این کار من نیست.... ب...
مقربین عدهای از ابرارند که در نزدیکترین جایگا...
نه برای تشکر، نه به توقع پاداش. ابرار پی خیر را...
معامله یعنی داد و ستد کالا و وجه. در تمام معامل...
دعوت خداوند به سفر در زمین برای مشاهده عاقبت گذ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است