این کتاب یه جورایی میخواد بهت بگه که اگه همیشه داری با رقیبهات سر یه بازار محدود دعوا میکنی، داری تو «اقیانوس قرمز» شنا میکنی—جایی که همه دارن همدیگه رو خونینمالین میکنن! ولی راه بهتر اینه که بری سراغ ساختن یه فضای جدید که اصلاً رقابتی توش نیست، اونجاست که وارد «اقیانوس آبی» شدی.
نویسندهها، چان کیم و مابورنیا، میگن بجای رقابت تو بازار فعلی، بیا یه بازار جدید بساز که خودت قانونگذارشی. مثل کاری که اپل با آیفون کرد، یا نتفلیکس با استریم. کسی قبلش اون فضا رو جدی نگرفته بود!
برای اینکه وارد اون اقیانوس آبی بشی، باید به نوآوری فکر کنی، نه رقابت. یعنی محصول یا خدماتی ارائه بدی که نیازهای جدیدی رو پاسخ بده، یا تجربهای خاص بسازه که بقیه ندارن.
یه بخش مهمی از کار، نگاه دوباره به مشتریهاست. نباید فقط دنبال راضی نگهداشتن مشتری فعلی باشی، بلکه باید به کسایی فکر کنی که اصلاً تا حالا ازت نخریدن یا دنبال چیز تازهایان.
بعد میره سراغ ابزارهایی مثل «چهارچوب چهار اقدام» که کمک میکنه تعیین کنی چی رو باید حذف، کم، زیاد یا ایجاد کنی تا ارزش پیشنهادی خاصتری بسازی.
یکی از نکتههای طلایی کتاب اینه که قیمتگذاری فقط بر اساس رقبا و هزینهها نباشه؛ بلکه باید بر اساس ارزشی که داری خلق میکنی باشه. وقتی یه تجربه جدید ارائه میدی، خودت تعیینکننده قیمتی.
نویسندهها تأکید میکنن که موفقیت تو اقیانوس آبی فقط مربوط به ایده نیست، بلکه نحوه اجرا هم خیلی مهمه. باید مدل کسبوکار، ساختار داخلی، و بازاریابیت هم با هم هماهنگ باشن.
یه چیز جالب دیگه هم اینکه این مدل فقط برای کسبوکارای بزرگ نیست؛ هر فرد، تیم یا بیزینس کوچیکی میتونه یه اقیانوس آبی خودش بسازه. خلاقیت و شناخت درست از مخاطب، کلید کاره.
توی مثالهایی که کتاب آورده، میبینی برندهایی که اومدن و یه چیز تازه ساختن بدون اینکه مستقیم با کسی رقابت کنن، تونستن بازار خودشون رو شکل بدن و حتی صنعتی جدید به وجود بیارن.
مشاهده منبع
اولین نفر کامنت بزار
سلام! اگه صاحب یه کسبوکار توی مازندران هستی و ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است