زن جوان و دریا

تولدت مبارک

ذوق زندگیم

همیشه از عاشق شدن فراری بودم میدونی چرا؟ بخاطر داستان هایی که دیده و شنیده بودم. همه تلخ و ترسناک و فرجام های ناموفق. انگار توم ریشه کرده بود. ولی حالا که فکر میکنم انگار مغزم میدونست من خیلی خوش شانسم که توی چهل سالگیم شازده کوچولوی زندگیم از یه سیاره خیلی دور دور با کشتی زندگیش ، میاد توی کویر زندگیم لنگر میندازه و میگه هی وحشی خسته ، من اومدم با خنده هام تورو عاشق کنم بعدش قهقهه زدی و من دلم هوری ریخت پایین. مات و مبهوتت مونده بودم که واقعی هستی یا هنوز همون رویایی هستی که سالها توی ذهنم طراحیش کرده بودم. اما حالا خیالم راحته واقعی واقعی هستی. حس عاشقی ، حس خاستن ، حس ازاد بودن پرنده زندگیم همون مدلی که همیشه میگفتم عاشقی ینی پرنده زندگیت باید ازاد باشه و از دور حواست بهش باشه، دقیقا همین مدلی برام اتفاق افتاد. یه عمر اعتقادم همین بود باورت میشه، و حالا شده اوخیش جونمی

خوشبختی من اینه یه دختری مال من شده

که هم بزرگه هم کوچیکه

حالا این یعنی چی؟

ینی به وقتش یه ادم به شدت قدرتمند میشه

به وقتش یه مدیر قوی

به وقتش یه مراقب قوی و هوشمند

به وقتش جسورترین دختر روی زمین

و

از اون طرف

خودش رو اونقد کوچیک‌میکنه تا توی بغلم جا بشه

و اونقد خودش رو لوس میکنه که من کیف کنم

یه کار جذابی که میکنی اینه که هرچی توی مخت هست رو برام تعریف میکنی بدون هیچ فیلتری، حتی گاهی شیطنت هم میکنی و کارای شیطونی میکنی که خودشون نمیدونن. جذاب منی دیگه بهله

دیدن و شنیدن کارات خیلی بهم مزه میده ، مزه باز جونم.

از طرفی اونقد با کارات شوق زندگی بهم میدی که هر اتفاقی رو ، تعریف جدیدی ازش پیدا میکنم و سعی میکنم با نگاه جدیدی رو به جلو، برای جذاب تر کردنش تلاش کنم

هیچوقت نزاشتی درجا بزنم ،همیشه منو هل دادی رو به جلو و این یکی از یه عالمه خصلت های جذاب توست

😍

بزا خصلت های تورو بشمورم

همیشه دنبال پیشرفت

جذاب تر کردن زندگی در این حد که حتی یه بستنی خوردن یا دونات شوکولاتی خوردن بیشتر مزه بده

یه مراقب به شدت حواس جمع و قدرتمندی هستی که حتی حواست به دایی هات و

(کامل نمیشه نوشت نامه رو)