توضیحات
https://open.spotify.com/album/1XkXmvhIZzIZDIg70zaLMW?si=wsBmkWl7TGSCYrJU8pfPqwhttps://open.spotify.com/album/27eMj8wEK8uU2FvTt0l0bG?si=kCbG_FqvRK-AZguiekK2awدر آمد باربد چون بلبل مستگرفته بربطی چون آب در دستز صد دستان که او را بود در سازگزیده کرد سی لحن خوش آوازز بیلحنی بدان سی لحن چون نوشگهی دل دادی و گه بستدی هوشبه بربط چون سر زخمه درآوردز رود خشک بانگ تر درآورداول گنج بادآوردچو باد از گنج بادآورد راندیز هر بادی لبش گنجی فشاندیدوم گنج گاوچو گنج گاو را کردی نواسنجبرافشاندی زمین هم گاو و هم گنجسوم گنج سوختهز گنج سوخته چون ساختی راهز گرمی سوختی صد گنج را آهچهارم شادروان مرواریدچو شادروان مروارید گفتیلبش گفتی که مروارید سفتیپنجم تخت طاقدیسیچو تخت طاقدیسی ساز کردیبهشت از طاقها در باز کردیششم و هفتم ناقوسی و اورنگیچو ناقوسی و اورنگی زدی سازشدی ارونگ چون ناقوس از آوازهشتم حقه کاوسچو قند از حقه کاوس دادیشکر کالای او را بوس دادینهم ماه بر کوهانچون لحن ماه بر کوهان گشادیزبانش ماه بر کوهان نهادیدهم مشک دانهچو برگفتی نوای مشک دانهختن گشتی ز بوی مشک خانهیازدهم آرایش خورشیدچو زد زآرایش خورشید راهیدر آرایش بدی خورشید ماهیدوازدهم نیمروزچو گفتی نیمروز مجلسافروزخرد بیخود بدی تا نیمه روزسیزدهم سبز در سبزچو بانگ سبز در سبزش شنیدیز باغ زرد سبزه بر دمیدیچهاردهم قفل رومیچو قفل رومی آوردی در آهنگگشادی قفل گنج از روم و از زنگپانزدهم سروستانچو بر دستان سروستان گذشتیصبا سالی به سروستان نگشتیشانزدهم سرو سهیو گر سرو سهی را ساز دادیسهی سروش به خون خط باز دادیهفدهم نوشین بادهچو نوشین باده را در پرده بستیخمار باده نوشین شکستیهیجدهم رامش جانچو کردی رامش جان را روانهز رامش جان فدا کردی زمانهنوزدهم ناز نوروز یا ساز نوروزچو در پرده کشیدی ناز نوروزبه نوروزی نشستی دولت آن روزبیستم مشگویهچو بر مشگویه کردی مشگ مالیهمه مشگو شدی پرمشک حالیبیست و یکم مهرگانیچو نو کردی نوای مهرگانیببردی هوش خلق از مهربانیبیست و دوم مروای نیکچو بر مروای نیک انداختی فالهمه نیک آمدی مروای آن سالبیست و سوم شبدیزچو در شب بر گرفتی راه شبدیزشدندی جمله آفاق شبخیزبیست و چهارم شب فرخچو بر دستان شب فرخ کشیدیاز آن فرخندهتر شب کس ندیدیبیست و پنجم فرخروزچو یارش رای فرخروز گشتیزمانه فرخ و فیروز گشتیبیست و ششم غنچه کبک دریچو کردی غنچه کبک دری تیزببردی غنچه کبک دلاویزبیست و هفتم نخجیرگانچو بر نخجیرگان تدبیر کردیبسی چون زهره را نخجیر کردیبیست و هشتم کین سیاوشچو زخمه راندی از کین سیاوشپر از خون سیاوشان شدی گوشبیست و نهم کین ایرجچو کردی کین ایرج را سرآغازجهان را کین ایرج نو شدی بازسیام باغ شیرینچو کردی باغ شیرین را شکرباردرخت تلخ را شیرین شدی بارنواهائی بدینسان رامشانگیزهمی زد باربد در پرده تیزبگفت باربد کز بار به گفتزبان خسروش صدبار زه گفتچنان بد رسم آن بدر منورکه بر هر زه بدادی بدره زربه هر پرده که او بنواخت آن روزملک گنجی دگر پرداخت آن روزبه هر پرده که او برزد نوائیملک دادش پر از گوهر قبائیزهی لفظی که گر بر تنگدستیزهی گفتی زهی زرین به دستیدرین دوران گرت زین به پسندندزهی پشمین به گردن وانبندندز عالی همتی گردن برافرازطناب هرزه از گردن بیندازبه خرسندی طمع را دیده بردوزز چون من قطره دریائی درآموزکه چندین گنج بخشیدم به شاهیوز آن خرمن نجستم برگ کاهیبه بیبرگی سخن را راست کردمنه او داد و نه من درخواست کردممرا این بس که پر کردم جهان راولی نعمت شدم دریا و کان رانظامی گر زه زرین بسی هستزه تو زهد شد مگذارش از دستبدین زه گر گریبان را طرازیکنی بر گردنان گردن فرازی