شب 17
امروز رفته بودم ختم پدر محمد ارایشگر رفیقم
اونجا که نشسته بودم همش به تو فکر میکردم که چه دل پر آشوبی داشتی و داری. من هر موقع بابای محمد رو میدیدم هربار سعی میکردم یه سری چرت و پرت بگم دوتایی بخندیم. اخرین بار هم که دیده بودمش همین کارو کرده بودم. داشتم به این فکر میکردم که یه پدر هر چند تا فرزند که داشته باشه مهم نیست . بلکه نوع ارتباطی که با هرکدومشون داره اهمیت داره. اینکه با کدومشون از همه بیشتر رفیق تره ، دقیقا وقتی پدر دنیا رو ترک کنه اون فرزندی که رفیق پدرش بوده از همه بیشتر رنج نبودنش رو میکشه. همش خودم رو جای تو میزارم. هر اتفاقی هر فیلم یا اهنگی که به پدر مربوط بشه ، اولین تصویری که به ذهنم میاد ، رنج دلتنگی توست و اون لحظه بیشتر از هر موقع دیگه دلم میخواد مراقبت باشم که حس تنهایی نکنی
به خودم گفتم ، من این دنیا رو بدون تجربه عشق نمیخوام ترک کنم.
ذوق زندگیم عاشقتم
اولین نفر کامنت بزار
شب 14
دو هفته شد که ازت بیخبرم ولی میتونم...
شب 12
عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت...
شب نهم
امشب داشتم به این فکر میکردم من و ...
شب هفتم
تاحالا همچین نوع انتظاری رو تجربه...
شب پنجم
تو مثل یه شاه بیت یه شعری
ک...
شب سوم
امروز دوتا کیک شکلاتی خیس درست کرد...
تنها شدن توی این دنیا راحت ترین کار دنیاست
<...همیشه دلم میخاست با دوست دخترم رفیق باشم و هر ت...
یک سال و یک ماه گذشت
چقد خوشحالم این مدلی...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است