هزارویک‌شب

هزارویک‌شب
20
میانگین پخش
522
تعداد پخش
10
دنبال کننده
«پس عفریت و جنّیه جمال بدرالدین حسن را بدیدند و او را با دختر وزیر مصر قیاس کردند...»قصۀ زفاف بدرالدین حسن و دربه‌دری‌هایش را در شب ۲۱م هزارویک‌شب با صدای فاطمه سالاروند بشنوید.بعضی واژه‌های دشوار شب ...

«پس عفریت و جنّیه جمال...

26:54
  • 7

  • 3 ماه پیش
26:54
«چون نورالدین از برادرش شمس‌الدین آزرده شد، به بصره رفت و داماد وزیر آن دیار شد...»حکایت نورالدین و شمس‌الدین در شب نوزدهم آغاز شد و تا شب ۲۴م ادامه دارد. در شب بیستم سرگذشت نورالدین و گرفتاری پسرش بد...

«چون نورالدین از برادر...

19:11
  • 2

  • 3 ماه پیش
19:11
زن‌کشی، دخترکشی و هرگونه قتل‌های ناموسی رخداد فجیع رایجی در جهان قدیم بوده و هنوز هم در بسیاری از مناطق هست. بسیاری از آمارهای موثق در خوش‌بینانه‌ترین حالت نشان می‌دهند که هنوز سالانه در جهان حدود ۵۰۰...

زن‌کشی، دخترکشی و هرگو...

22:20
  • 6

  • 3 ماه پیش
22:20
خلیفه گفت: نخواهم کشتن مگر غلام را که موجب کشتن زن بی‌گناه شد...در شب هجدهم داستان غلام دروغگو آغاز شد و شنیدیم که هارون جنازۀ زنی را در دجله یافتند و چون به دنبال قاتل گشتند، پیری و جوانی پیش آمدند و...

خلیفه گفت: نخواهم کشتن...

18:08
  • 4

  • 3 ماه پیش
18:08
در جامعۀ مذهبی قدیم مردم چگونه تفریح می‌کردند؟ عیش‌ونوش‌ها و مهمانی‌ها و بزم‌ها و باده‌پیمایی‌ها و معاشقه‌ها که جلوه‌های متعددشان را در آثار ادبی قدیم می‌بینیم، چگونه در آن جوامع محدود و مذهبی رخ می‌د...

در جامعۀ مذهبی قدیم مر...

26:38
  • 2

  • 3 ماه پیش
26:38
«خلیفه فرمود که این حکایات را بنویسند و به خزانه بسپارند...»عاقبت دختران و گدایان و آغاز حکایت غلام دروغگو را در شب هجدهم بشنوید.بعضی واژه‌های دشوار شب هجدهم:ایّدالله الخلیفه: خداوند خلیفه را تأیید کن...

«خلیفه فرمود که این حک...

20:59
  • 3

  • 3 ماه پیش
20:59
«چون دختر به شهر سنگستان رفت، شاهزاده را یافت و او را با خود همراه کرد...»ادامۀ حکایت دختر صاحب‌خانه و دو سگش و همچنین حکایت دختر تازیانه‌خورده را در شب هفدهم بشنوید. بعضی واژه‌های دشوار شب هفدهم...

«چون دختر به شهر سنگست...

23:37
  • 4

  • 3 ماه پیش
23:37
«چون هارون دختران را حاضر آورد، گفت: حکایت خود بگویید و به جز راستی نگویید...»حکایت دختر عجیب‌کردار صاحب‌خانه و دو سگش را در شب شانزدهم بشنوید.بعضی واژه‌های دشوار شب شانزدهم: مهتر: بزرگ‌تردریوزه:...

«چون هارون دختران را ح...

14:55
  • 3

  • 3 ماه پیش
14:55
گدای سوم گفت: کوه مغناطیس کشتی ما را در هم شکست و در آب افتادیم و من بر تخته‌ای چسبیدم تا موج مرا بدان کوه رسانید...ادامۀ حکایت گدای سوم را در شب پانزدهم بشنوید. پیشنهاد می‌کنیم حکایت گدای سوم را از آ...


گدای سوم گف...

11:04
  • 4

  • 3 ماه پیش
11:04
پس دختر پادشاه کاردی به دست گرفته خطی به شکل دایره کشید تا مرا از طلسم بوزینگی برهاند...باقی‌ماندۀ حکایت گدای دوم و آغاز حکایت گدای سوم را در شب چهاردهم با صدای فاطمه سالاروند بشنوید.بعضی واژه‌های دشو...

پس دختر پادشاه کاردی ب...

17:18
  • 4

  • 3 ماه پیش
17:18
چون دانستم که عفریت دختر را ربوده است، قبّه را بشکستم تا عفریت بیاید و او را بکشم...ادامۀ حکایت عجیب گدای دوم را در شب سیزدهم بشنوید.بعضی واژه‌های دشوار شب سیزدهم:کریه‌المنظر: زشت‌روکید: مکر، فریبعجمی...


چون دانستم ...

19:08
  • 3

  • 3 ماه پیش
19:08
با عمّم به سردابه اندر شدیم. پسر را با همان دختر به فراز تخت دیدیم که در آغوش هم خسبیده و چنان سوخته بودند که گویا به چاه اندر آتش زدند...ادامۀ ماجرای گدای اول از حکایت حمال و دختران را در شب دوازدهم ...

با عمّم به سردابه اندر...

16:38
  • 4

  • 3 ماه پیش
16:38
چون حمال از سبب رفتار دختران پرسید، دختر گفت: ای مهمانان بدعهد، ما را رنجاندید و ندانستید که هرکس سخن نسنجیده گوید به رنج اندر افتد. پس دختر بانگی زد، در حال هفت تن غلام با تیغ برکشیده به در آمدند...ا...


چون حمال از...

15:52
  • 2

  • 3 ماه پیش
15:52
حمال دخترکان را پهلوی خود نشسته دید که به مزاح او را همی‌زدند و چنگل همی‌گرفتند تا هنگام شام شد. دخترکان گفتند: اکنون وقت آن است که از خانه بیرون روی و زحمت بر ما کم کنی...حکایت حمال و دختران از نیمۀ ...

حمال دخترکان را پهلوی ...

20:42
  • 1

  • 3 ماه پیش
20:42
ضمیمۀ دو: داستان‌های تودرتودر حاشیۀ حکایت صیادهزارویک‌شب مشهورترین متنی است که ساختاری تودرتو و لایه‌لایه دارد. شهرزاد برای شهریار قصه می‌گوید و شخصیت‌های قصه‌ها برای هم و باز درون آن قصه‌ها هم قصه‌ها...

ضمیمۀ دو: داست...

16:23
  • 3

  • 3 ماه پیش
16:23
در حال ماهیان به صورت آدمیان برآمدند و بازارها به صورت نخستین بازگشتند...قسمت پایانی حکایت صیاد و برکۀ جادویی را در شب نهم با صدای فاطمه سالاروند بشنوید. در شب نهم، داستان بعدی به نام حکایت حمال با دخ...

در حال ماهیان به صورت ...

17:09
  • 2

  • 3 ماه پیش
17:09
افسون دختر نیمی از تن مرا سنگ کرد و چون به شهر اندر چهار گونه مردم بودند، مسلم و نصاری و یهود و مجوس، چهار گونه ماهیان شدند و شهر نیز برکۀ آبی شد و چهار جزیره چهار کوه شدند...ادامۀ حکایت صیاد و برکۀ ج...

افسون دختر نیمی از تن ...

12:47
  • 2

  • 3 ماه پیش
12:47
ای ماهی، به عهد قدیم و پیمان محکم هستی؟ادامۀ حکایت صیاد و ماهی‌های برکۀ جادویی را در شب هفتم با صدای فاطمه سالاروند بشنوید. بعضی واژه‌های دشوار شب هفتم:ذراع: واحد طول، تقریبا معادل نیم‌متردُ...

ای ماهی، به عهد قدیم و...

17:03
  • 1

  • 3 ماه پیش
17:03
صیاد دید که در برکه ماهیان سرخ و سفید و زرد و کبود هستند...ادامۀ حکایت صیاد را با ماهیان برکۀ جادویی در شب ششم از شب‌های هزارویک‌شب با صدای فاطمه سالاروند بشنوید.▪️قصه‌خوان: فاطمه سالاروند▪️ضمایم و تع...

صیاد دید که در برکه ما...

12:21
  • 2

  • 3 ماه پیش
12:21
ملک یونان به وزیر گفت: تو سخن از رشک گفتی و همی‌خواهی که من او را کشته، پشیمان شوم بدان‌سان که ملک سندباد پشیمان شد...حکایت ملک سندباد و ادامۀ حکایت ملک یونان و حکیم رویان را در شب پنجم با صدای فاطمه ...

ملک یونان به وزیر گفت:...

20:26
  • 1

  • 3 ماه پیش
20:26
پس صیاد عفریت را فریفت و به خمره اندر کرد...ادامۀ حکایت صیاد و عفریت را که شامل حکایت ملک یونان و حکیم رویان است، با صدای فاطمه سالاروند بشنوید. بعضی واژه‌های دشوار شب چهار:زمین فرس: سرزمین فارسب...


پس صیاد عفر...

10:59
  • 2

  • 3 ماه پیش
10:59
صیادی سالخورده همه روزه دام برگرفته به کنار دریا می‌رفت و چهار دفعه بیشتر دام در دریا نمی‌انداخت...آغاز حکایت صیاد را در شب سوم از هزارویک‌شب با صدای فاطمه سالاروند بشنوید. بعضی واژه‌های دشوار شب...

صیادی سالخورده همه روز...

12:22
  • 2

  • 3 ماه پیش
12:22
  • 3

  • 4 ماه پیش
آدمی‌زاد انگار دوست دارد خودش را بگذارد در جای حیوانات و مثل آن‌ها پرواز کند، با سرعت بدود، در زمین نقب بزند، در گرما و سرما به‌راحتی دوام بیاورد. یا گاه دوست دارد با حیوان‌ها حرف بزند، آن‌ها را همدم ...

14:28
  • 3

  • 4 ماه پیش
14:28
پیر به امیر عفریتان گفت: مرا طرفه حکایتی است. اجازت ده تا حدیث کنم. اگر ترا پسند افتد از سه‌یک خون او درگذر...ادامۀ حکایت بازرگان و عفریت را بشنوید و ببینید چگونه داستان پیرمردها با حیوان‌های مسخ‌شده‌...

20:46
  • 8

  • 4 ماه پیش
20:46
شب اول: شهرزاد در شب نخستین گفت: ای ملک جوان‌بخت، شنیده‌ام بازرگانی سرد و گرم جهان دیده و تلخ و شیرین روزگار چشیده، فرزند امیر عفریتان را بکشت... حکایت بازرگان و عفریت و پیر و غزال را در شب اول هزاروی...

11:13
  • 11

  • 4 ماه پیش
11:13
هزارویک‌شب چیست و از کجا آمده است؟ آیا واقعا شامل هزارویک شب است؟ یعنی هزارویک داستان دارد؟ نویسندۀ اصلی هزارویک شب کیست؟ عبداللطیف طسوجی مؤلف هزارویک‌شب است یا مترجم آن؟ هزارویک‌شب ایرانی است یا عربی...

هزارویک‌شب چیست و از کجا آمده است؟ آیا واقعا شا...

34:34
  • 160

  • 11 ماه پیش
34:34
در شب صفر هزارویک‌شب، حکایت شهرزاد آغاز می‌شود.«چنین گویند که ملکی از ملوک آل‌ساسان، سلطان جزایر هند و چین بود و دو پسر دلیر و دانشمند داشت: یکی را شهریار و دیگری را شاهزمان گفتندی.»پادکست هزارویک‌شب ...

در شب صفر هزارویک‌شب، حکایت شهرزاد آغاز می‌شود....

24:01
  • 276

  • 11 ماه پیش
24:01
shenoto-ads
shenoto-ads