آنقدر نیامدی که شب تار به صبح رسید
من از اونام که دود سیگارم تو هیچ کافه ا...
پاییز رسی...
زن : وقتی بچه بودم خیال میکردم قاصدک ن...
ساعت خواب...
رو در روی آیینه پیری صدام میزد ، تنم بو...
«دیسکوتک» پناهگاهی امن و پنهان در دل شل...
با اینکه هنوز تابستون بساطشو پهن نکرده ...
نوروز بوی کهنگی داشت
آنقدر مردم همدیگر رو...
درشکه چی حوصله خودش رو هم نداشت!
ننه دلاور دلش گرفته بود ، بعد از کلی ما...
اوضاع دنیا بدجور بیریخت شده
حا...
من نمیدونم چه اصراریه طرف چشم باز نکرده سیگار ک...
کنار اتوبان بیرون شهر من...
رعشه های سکوت آخرین بخش از مجموعه شعر ر...
عاشقانه های مگسی از مجموعه شعر رعشه های سکوت نو...
گورکن ها مشغول کارند از مجموعه شعر رعشه های سکو...
🎙مجله هنری موسیقی ، کتاب و شعر🎙اینجا هیچ چیز نرمال نیست، مثل زندگی!
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است