بخشی از نامه طنز دکتر نیاکی (در 96 سالگی)
با صدای : شهرام پیری صدیق
دکتر نیاکی استاد سابق حقوق بین الملل در دانشگاه شهید بهشتی و ساکن آمریکا در سن 96 سالگی در پاسخ به یکی از دانشجویان قدیمیش که حالش رو پرسیده بود می نویسند:
با سلام وتحیات فراوان، از حال و روز این نوجوان دور از وطن پرسیدید، نیک بختانه، روزهای غربت را با تنی چند از هم دندانها که هنوز در قید حیات هستند و متوسط سن آنها هم از ۹۰ سال فراتر رفته است، گرد هم می آییم و به سبک دایی جان ناپلئون، به حل و فصل مشکلات جهان می پردازیم، و هرماه یا هر دو ماه، به افتخار یکی از دوستان به پا می خیزیم و ۵ دقیقه سکوت می کنیم، بیشتر این دوستان به مرض طول عمر گرفتارند و تعدادی هم تأخیر فوت دارند. اما، در مورد وضع خودم: با گذشت زمان، دیگر جرأت نگاه به آیینه را ندارم، آخرین باری که در آیینه نگاه کردم، خود را نشناختم: قبلاً می گفتم فتبارک الله احسن الخالقین، حسن یوسف دارم. اما حالا به زبان فصیح، به انگلیسی می گویم: شیت.
آن همه موی فرفری مشکی و پُرپشت چه شد؟ اکنون کلّۀ طاس درآفتاب می درخشد و پول سلمانی را صرفه جویی می کنم. از چین و چروک صورت و پیشانی مپرسید که همۀ غمم این است که جناب آقای ئیس جمهوری قبلی ما، چرا از آن همه پولی که صرف ترقه سازی کرده، قدری برای اختراع اتوئی نداده است که چین و چروک صورت و پیشانی و دست ها را صاف و صوف کند؟
...
اولین نفر کامنت بزار
دکلمه نه تو می مانی و نه اندوه
دکلمه کوچه
شاعر: فریدون مشیری<...
هیچوقت اسفند ...
دکلمه پاییز
با صدای شهرام صدیق...
دکلمه یغمای پاییز
نوشته: فرامر...
داستان ظهر جمعه
نوشته: رضا افس...
حکایت این نیز بگذرد
گوینده شهر...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است