• 6 ماه پیش

  • 35

  • 03:25
توضیحات

...

داشت خیالم راحت می شد که سایه دراز سیاه از اتاق بیرون آمد و باز رفت سمت هال. آب دهانم را قورت دادم. کمی سرم را بلند کردم چیزی ندیدم. جرئت پیدا کردم و نشستم. با خودم گفتم مرگ یکبار شیون هم یکبار.


به قلم و خوانش مریم جلالی


با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads