موقع نوشتن این شماره سوگوار عزیزی بودم که شرحش را برای شما گفتهام. ممکن است قضاوت بشوم که در این دوره و زمانه که از کران تا کران لشکر ظلم صف بسته و کودکی و معصومیت و انسانیت لگدمال میشود، سوگواری بر موجودی دیگر، پرت بودن از زندگی واقعی نیست؟ من نظر خودم را میگویم که نه، نیست. من فکر میکنم جان عزیز است و به صرف اینکه موجودی لایق جان است، برای من
محترم است چه رسد به اینکه در این جان مهر و شعور هم تنیده شده باشد.
آنها که ظلم می کنند و دستشان به خون آلوده میشود از مقدس بودن جان خبر ندارند.
موسیقیها هم به تناسب همین احوال انتخاب شده اند :
پوست شیر آهنگساز واروژان و شعر ایرج جنتی عطایی
رنج سکوت شعر و آهنگ از جهانبخش پازوکی، تنظیم از ناصر چشمآذر خواننده مهستی
گریه نکن شعر و آهنگ از جهانبخش پازوکی تنظیم از ناصر چشمآذر
یاد ساختهٔ عرفان خالدی، سولیت کمانچه علیرضا دریایی
اولین نفر کامنت بزار
تولد و زایش و شوق به ا...
خانه مفهومی است عمیق و ریشهدار در دل و جان آدم...
در این شماره از خاطرات کودکیام از مراسم سیزده ...
اندر حکایت اضطرابهای میانسالی همسر و توهم گروگ...
دربارهٔ نوروز و اینکه چطور در کودکی من و نسل ما...
کمی خاطره بازی با چهارشنبه سوری دورهٔ کودکی وآش...
در این قسمت کشمکش ادامه دارد و ماجرای همین چند ...
در این قسمت، تعریف میکنم که چطور آشپزخانه تسلی...
پادکست نوشجان بخشی از زندگی من است. برای من وق...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است