عروج یحیی سنوار را در خواب دیدم. نوری بود که از زمین جدا شد و در یک مسیر شفاف رفت به آسمان. من، بالاتر از کره ی زمین، توی فضا ایستاده بودم و رفتنش را می دیدم. از خواب پریدم ...
به روایت اکرم نجفی
تنظیم از فاطمه نوروزیان
اولین نفر کامنت بزار
بعد از آن ها هم، مردهای لات و بی اعصاب با همان ...
راستش به من دارد خیلی خوش میگذرد. تا الان با ا...
انرژی زیادی صرف میکنم تا کسی ناراحت نشود. کسی ...
من دوباره میزبان شدم.
مثل همان سی و...
تو چیکار کردی؟ چی گفتی؟ قبول کردی؟
نه! آ...
انگشتهام را توی موهای خرماییاش شانه کردم و گف...
هرکدامشان میخواهد به شکلی عرض اندام کنند. عمار...
"بی صفت نامرد . تو دیگه چه جانوری هستی ؟"
میگوید میبرمتان و برمیگردم.
میگویم وق...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است