یاد جان کندنهای بچگیهایش افتاد؛ سفر، مشهد، حرم، هرکس زورش را داشت صف مردمی را بشکافد، دستش به زری میرسید.
اولین نفر کامنت بزار
رنگهای مندرآوردی. رنگهایی که من در آورد، او ...
زری دست تکان میدهد بسان جادوگری در آستانهی قه...
اینی که من نوشتم میشه حرف حساب.
من فقط میگم اینها...
میشه بگی چرا شکلک در میاری؟ تا این مجریه ح...
واکنشهای صورتی خیلی بهتر بود تا من بگم تو ...
ته دلش دوست داشت به جا...
فیلمها باید بهموقع تمام میشدند تا رابطهها پ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است