از متن: " اگر قرار باشد عکس فرشته ام را بکشم، موهایش را قرمز میکنم با بالهای سفید کمی چروکیده و به ویژه او را در مشغولیت اصلیش نشان خواهم داد : دارد خمیازه می کشد . کار فرشته ام اینست که مرا از دنیا جدا کند و از خودم و برای این کار میل شدیدی به خوابیدن به من بدهد.
همیشه با یک خواب است که زندگی جدید به من رو می آورد چیزی نزدیک میشود و نزدیک شدن این چیز فرسوده ام میکند. من مثل آن سربازی هستم که جنگهایی را پیش از جنگیدن می کند. و خستگی آن را پیش از این که جنگی در گیرد احساس می کند. بعد وقتی خوب استراحت کردم همه چیز ساده می شود جنگ وقتی واقعا در می گیرد بازی بچگانه ای بیش نیست"
«موهای قرمز» در برابر «بالهای سفید کمی چروکیده». رنگ قرمز اغلب کنش، شعله، میل یا زندگی را میفهماند؛ سفیدِ بالها نمادِ معصومیت یا فرَدی است که کارکردش فراتر از معصومیت است: فرشتهای خسته، فرسوده و انسانی. «خمیازه» کنشِ اصلیِ فرشته است نه پرواز، نه نجاتِ عینی، بلکه کشانیدنِ به خواب؛ تصویری ترکیبشده از طنز و غم.
فرشته «مرا از دنیا جدا میکند» با ابزارِ خواب. خواب در اینجا هم آرامش است و هم گریز؛ نه لزوماً مرگ، بلکه گونهای «فروکش کردنِ خود» که اجازه میدهد «زندگی جدید» نزدیک شود. تناقضِ جالب: زندگیِ جدید با یک خواب آغاز میشود، اما همین نزدیک شدن «فرسودهاش میکند». خواب هم بهمثابه تولد و هم بهمثابه فرسایش عمل میکند ، هم راهی برای تجدید و هم عاملی برای تحلیل رفتنِ وجود.
تشبیهِ راوی به سربازی که «جنگهایی را پیش از جنگیدن میکند» نشاندهندهٔ اضطراب پیشدستیکننده است: راوی خستگیِ جنگ را «پیشاپیش» حس میکند، یعنی انرژیاش را قبل از منازعه از دست میدهد. این میتواند نمادِ اجتناب، رهاییِ خیالزده از مواجههٔ مستقیم، یا دفاع روانیِ کاهشِ حساسیت باشد؛ بهجای تحملِ درگیریِ واقعی، ذهن واحدی از قبل خسته و مستهلک میشود تا وقتی جنگ واقعی شود، آن را «بازی بچگانه» بپندارد.
وقتی «خوب استراحت کردم همه چیز ساده میشود»؛ این جمله نشان میدهد که برای راوی بازگشتِ انرژی مستقیماً با بازپسگیریِ معنا و توانِ مقاومت پیوند دارد. اما همزمان خواب/خستگی باعثِ «فرسودگیِ نزدیک شدنِ چیزِ جدید» میشود — یعنی هر بار که راوی از زندگی فاصله میگیرد
ترانه پایانی : شیدا قربانی
اولین نفر کامنت بزار
از متن:
"آنهایی که دوست مان دارند خیلی بی...
از متن :
".....وقتی پدرم اینطو...
از متن :" ... این طور هوس کرده بودم ، هوس پارچه...
از متن :
مادرم از جنب و جوش های بچه هایش ...
از متن:
"عقیده دارم آنچه به سرمان می آید ...
از متن : " ... من نه نیاز به شوهر دارم ، نه پد...
ترانه پایانی: به نام" اتفاق " صدای پویان عبدی
بخش ۱۹ : ادامه داستان ....
ترانه پایانی : If l don't believe in love با ص...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است