...
وقتی لیلی دستپاچه شد. بغض کردم. وقتی ترسید بگوید نه و بچه غصه بخورد اشکم چکید. وقتی فکر میکرد توی این یک سال و نیم محاصره حتما بچهها طعم خوراکیها یادشان رفته، مثل بچهها هق هق کردم.
به قلم زهراسادات رضائی
و خوانش زهرا نوری
BRAND_USER
6 ماه پیش👍 عالی
...
داشت خیالم راحت می شد که سایه دراز سی...
...
هیچکس در خیابانها نبود. تکوتوک رفت...
...
یوسفِ یعقوب، عزیز مصر شد؛ اما تو مید...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است