روزهای غمبار را نه میشود پشت سر گذاشت و نه فراموشمان میشوند، اما زندگی ادامه دارد. اردیبهشت که میشود یاد خاطرهٔ عروسیام میافتم. عروسیای که علیالقاعده نباید سر میگرفت، اما گرفت و با همهٔ سختیها و شیرینیها نوزدهسال از آن گذشت.
این شماره کمی شادی آوردم و موسیقیها را از خاطرهانگیزترین موسیقیهای عروسی ایرانی انتخاب کردم. اولی از فرامرز آصف است و دومی از زندهیاد حسین همدانیان که با آن ضرب و صدای خوش ماندگارترین موسیقی عروسی ایرانی را در چهارگاه از خود به یادگار گذاشت.
ترانهٔ شادوماد ویگن که بسیار خاطرهانگیز است را هم گذاشته ام ترانهاش از استاد زندهیاد سیروس آرینپور است و موسیقیاش احتمالاً ساختهٔ عطاالله خرم است و من نتوانستم آهنگساز را پیدا کنم.
و در آخر آهنگی است که زندهیاد محمد نوری آن را خوانده و ترانهاش را اردلان سرفراز سراییده و موسیقیاش ساختهٔ دکتر محمد سریر است. این ترانه هم جزو آثار ماندگار موسیقی شادانهٔ ملی ماست.
داستان بلبل حلبی از محمد کشاورز را هم برای شما خواندهام که میتوانید این کتاب را از طاقچه دریافت کنید.
اولین نفر کامنت بزار
این شماره از بس که اندوهگین بودم خواسته ناخواست...
موقع نوشتن این شماره سوگوار عزیزی بودم که شرحش ...
تولد و زایش و شوق به ا...
خانه مفهومی است عمیق و ریشهدار در دل و جان آدم...
در این شماره از خاطرات کودکیام از مراسم سیزده ...
اندر حکایت اضطرابهای میانسالی همسر و توهم گروگ...
دربارهٔ نوروز و اینکه چطور در کودکی من و نسل ما...
کمی خاطره بازی با چهارشنبه سوری دورهٔ کودکی وآش...
در این قسمت کشمکش ادامه دارد و ماجرای همین چند ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است