جودی ج4ق6

یازدهمین ماهگردمون مبارک

تاحالا توی زندگیم 11 ماه خاص نداشتم اونم بعد این همه عمر

ولی تو اخرین روزش رو جوری خاص کردی که بی شک ثبت شدس البته بگم کل این یک ماه خاص شد

کلی غافلگیرم کردی با تک تک کارای جذابت و افکار خاصت. از همه خاص ترش تشکیل خانواده هست که حسابی مخمو سونامی زدی بهش.

کلمه خانواده برای شخص خودم هیچوقت نخاستم برای خودم تعریف کنم ولی تو اومدی توی توی توم گفتی ژوباش من میخام

قلبم بهت لبخند زد و گفت: کلیدش دست شوما بوده این همه سال

بالاخره اومدی این دروازه سنگی رو باز کنی ، دق کردیم

قلبم که هیچ ، هرچی ارگان توی وجودم هست ، به همدیگه شادباش میگن . باورت نمیشه یه جوری توی خیلی چیزا بهم جسارت دادی که فکرشم نمیکردم زمانی برسه که من کارای ناممکن بکنم.

دوتایی خانواده تشکیل بدیم. وای عجب جمله ای. هر روز صبح که میشینم روی صندلی و به این جمله فکر میکنم اشکم جاری میشه.

چقد خوشحالم با تو دارم این جمله رو رنگ میدم بهش.

بالای یه کوه روی صندلی دوتایی نشستیم و به پایین پر از جنگل و مه نگاه میکنیم. خورشید داره طلوع میکنه و بهت میگم:

میشه خانوم زندگیم بشی