فصل 10

اولین حقوقت رو برای مادرت یه چیزی بخر

این جمله دریای معنی رو داره. احترامت برای مادرم. اینکه مادر منو مادر خودت میدونی. همیشه برخوردت با مادر من توی فکرت برام جذاب بوده. اولین نفری هستی که در مورد مادرم فکر کردی حرف زدی و حتی بیشتر از خودم تاکید داشتی که باید مهربون تر و بیشتر توجه کنم بهش. اولین بار که این توجه رو نسبت به مادرم نشون دادی دنیایی از آرامش رو بهم هدیه دادی.

توی ذهنم گفتم که حالا میتونم با خیال راحت حسابی بهت توجه کنم و همه خودم رو خرجت کنم. دوست داشتنی بهت بدم که حتی توی خیالمم تصور نکرده باشم ، در این حد که خودم خودمو غافلگیر کنم. نسخه ای از خودم رو بروز بدم که هیچ وقت از خودم ندیده باشم ولی دلم همیشه میخاست که نوعی از خودم رو خرج کنم که تاحالا نکردم.

وقتی از ادم شناسیت بهم میگی کلی کیف میکنم.

به خودم میگم چقد اینده نگری ، چقدر قوی هستی توی روابط ، باهم هرجا که بریم فقط منتظر عکس العمل توام که جمله ها و تحلیل های جذابت رو بشنوم

امروز داشتم به این فکر میکردم وقتی شروع میکنی حرف زدن ، ماجراهای مختلف تعریف میکنی ، توی زندگیم اولین باره دارم با ذوق گوش میدم و دلم میخاد تک تک جمله هات رو بفهمم . یادته چقدر بی دقت بودم؟ اما حالا؟ وقتی یادم میاد میگم ممنونم ازت خدای مهربون که همچین فرشته ای بهم هدیه دادی

درسته خودت تحلیل گر قوی هستی ولی به منم اجازه میدی ،تحلیل منم بشنوی . ینی صبح تا شبم باهات حرف بزنم سیر نمیشم

از بس شگفت انگیز صحبت میکنی و منو سر ذوق میاری

دوست دارم