دخترک به آغوش مادربزرگ پناه آورد. همین لحظات من خونم به جوش آمده و شروع کردم غر زدن به خواهرم که...
به روایت مریم روزبهانی
اولین نفر کامنت بزار
دیدم با، بابایش پخش شده اند کف حیاط و از شدت خن...
کیک تولد کوچکی جلوی رویشان روی چهارپایه قرار دا...
من نه رهبر مملکت هستم که با صلابتِ صدایم ساخته...
اگر سمت محله ما رو بزن...
خیال میکردم سوار یک بالنم و برای اوجگرفتنش با...
من و نزدیک به ۵۰ نفر دیگر در گوگلمیت نشسته بود...
گفتم:«بچه ها بیاید ما هم به رزمندههامون کمک کن...
در هیچ کتاب و کلاس آموزشی به منِ جوجه نویسنده ن...
دلم نمیخواهد پیام را جدی بگیرم. با اینکه ضرری ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است