تورو هرگز فراموش نمیکنم سامر......خدانگهدار.
پانصد روز گذشت...
پانصد روزی که هرکدوم مث...
آخرین غروب رو هیچوقت یادم نمیره...
اون ر...
تابستون با تو شبیهِ شعری ناتموم بود.
نسیم...
خونه پر از پنجره است ، اما شب ها هیچکدوم روشن ...
ون تابستون، هوا بوی دریا میداد.
شبها که...
«اولین بار که دیدمت...
یه لحظه بیشتر طول ...
سامر تو رفتی اما اینجا چیزهای زیادی را جا گذاشتی رفتی اما خاطراتت را نفس هایت را آعوشم را جا گذاشتی تو رفتی اما یادت رفت مرا نیز با خودت ببری رفتی و مرا تنها گذاشتی من دوستت داشتم همانطور که پسر بچه ای 2 ساله برای اولین بار عاشق میشود عاشق مادرش میشود عشق من به تو همانقدر خالص بود اما تو انرا نخواستی تو مرا نخواستی اما عیبی ندارد.امیدوارم خوشحال باشی سامر
کامنتی ثبت نشده است
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است