شنیدن این حرف ها برایم شوکه کننده بود. من تازه داشتم درکی از حس مادر به فرزند پیدا میکردم و برایم عجیب بود چطور یک مادر میتواند منطق را روی این حس عاطفی وحشتناک غلبه بدهد ...
تنظیم از فاطمه نوروزیان
اولین نفر کامنت بزار
در را که بلند میکنم کفها تهنشین میشوند. یک ...
مینشینم کف بالکن و سرم را توی دستهام میگیرم....
عروج یحیی سنوار را در خواب دیدم. نوری بود که از...
بعد از آن ها هم، مردهای لات و بی اعصاب با همان ...
راستش به من دارد خیلی خوش میگذرد. تا الان با ا...
انرژی زیادی صرف میکنم تا کسی ناراحت نشود. کسی ...
من دوباره میزبان شدم.
مثل همان سی و...
تو چیکار کردی؟ چی گفتی؟ قبول کردی؟
نه! آ...
انگشتهام را توی موهای خرماییاش شانه کردم و گف...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است